جوجو من

گفتمش آغاز درد عشق چيست؟

گفت آغازش سراسر بندگيست

گفتمش پايان آن را هم بگو

گفت پايانش همه شرمندگيست

گفتمش درمان دردم را بگو

گفت درماني ندارد، بي دواست

گفتمش يک اندکي تسکين آن؟

گفت تسکينش همه سوز و فناست.

 

 


نوشته شده در شنبه 9 / 1 / 1390برچسب:,ساعت 16:30 توسط زهرا|


آخرين مطالب
» اعتراض و ...قهر
» یه آهنگ خوهشل
» کی تو رو به خاطر خودت دوست داره؟
» ضد حال
» وابستگی آفت عشق
» خداوندا
» دو خط موازي...
» رویای بارانی
» عشق تو مرا به کجا برده
» باران عشق من
» نفسهای دلتنگی
» دوش ديوانه شدم عشق مرا ديد و بگفت
» و خدا زن را آفرید...
» عجیب ترین ساختمان دنیا!

Design By : Pichak